روزهای به یاد ماندنی
سلام پسر قشنگ مامان. مامان قربونت بره ببخشیدکه انقدر دیر اومدم،آخه حسابی منو مشغول خودت کردی عزیز دلم. تو این روزا خیلی بزرگ و تپل و خوشگل تر شدی. روز ٤ تولدتم بند نافت افتاد عزیزم،راستی دو تا از دوستاتم به دنیا اومدن، امیر عباس جون و آدرین جون. امروزم که روز ٤٥ تولدت بود صبح زود مامان جون بردت برای ختنه،من و بابایی که اصلا دلمون نیومد همراه مامان جون بریم.ساعت ٩ بود که آومدی خونه تا نیم ساعت پیش بدجور داشتی گریه و بی تابی میکردی مامان برات بمیره عزیزم.ایشالله که زودی خوب بشی،من که طاقت گریه هاتو ندارم دردونه مامان و بابا. ایتم چند تا از عکسای قند عسلمون ٤ روزگی ایلیا ٨ روزگی ایلیا ٣١...
نویسنده :
مامان بهار
11:44